تقی آزاد ارمکی: اقتصاد ما همواره دست اصولگرایان بوده است
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۳۸۲۶۹
«من معتقدم که اقتصاد ما همواره در دست اصولگرایان بوده است. حال این سوال مطرح است که آنها کجا توانستند عرصه اقتصاد را به درستی پیش برند؟»
به گزارش ایسنا، تقی آزادارمکی، جامعهشناس، در گفتوگو با جماران یکی از راههای امیدوارسازی مردم این را «گفتوگوی صادقانه با آنها دانست. دوم این که باید «اقداماتی را که در توان و امکان حاکمیت است، انجام داد و نباید اجازه داد تا تراکمی از ثروت برای چند گروه در جامعه به وجود آید» و سومین راهکار این است که «تغییر رفتار در حوزههای اقتصادی و سیاسی اتفاق بیفتد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گزیده گفتههای آزاد ارمکی را با هم میخوانیم:
- جامعه ما هیچگاه وضع بهتری نداشته و همواره اینگونه بوده است. دلایل چنین وضعی نیز این است که ما در این کشور هیچگاه اقتصاد و نهادهای مدنی و نقش آنها را جدی نگرفتهایم. چالش و درگیری ما نیز با این مقولات همواره وجود داشته و هیچگاه اجازه رشد و اثرگذاری آن را ندادهایم. برای نمونه بلاتکلیفی جمهوریاسلامی در مواجهه با نظام بانکداری بحثی تازه نیست، بلکه بحثی قدیمی است؛ به نحوی که از همان روز اول بانکداری در ایران به سخره گرفته شد و حتی به عنوان مرکز رباخواری تلقی شد اما بعدها دیدیم که اصلیترین نهادهای انقلابی خود وارد عرصه بانکداری شدند و حتی میزان بهره و سودی که برای سپردهگذاران در نظر میگیرند، بیشتر از سایر بانکهاست.
- همان افرادی که تا دیروز نظام بانکداری را مسخره میکردند و به آن اشکال میگرفتند و میگفتند که نظام بانکداری منشاء تولید ثروت نامشروع و رشوه است، امروز بانکها را از دست ساحت رسمی گرفته و خود تبدیل به مرکز رسمی و سرمایهگذاری شدند. این در حالی است که همین بانکها محور ایجاد اختلال و آسیب به حوزه اقتصادی کشور شدند.
- من معتقدم که اقتصاد ما همواره در دست اصولگرایان بوده است. حال این سوال مطرح است که آنها کجا توانستند عرصه اقتصاد را به درستی پیش برند؟ امروز ما کدام کالای ملی را تولید میکنیم؟ باید پرسید کدام کالای اساسی از سوی ما تولید میشود تا بتواند ما را روی پای خود نگه دارد؟ اگر ترکیه و چین مطابق اقتضای اقتصاد خودشان مجبور به مراوده تجاری با ایران نبودند، ما امروز حتی کفش استانداردی برای پوشیدن نداشتیم.
- نمیتوان برای این که مردم را امیدوار کنیم، دوباره شعارهای انتزاعی سردهیم و مردم را دچار خیالپردازی کنیم. بلکه تنها با حل مشکلات آنهاست که میتوان بارقههایی از امید را دل آنها ایجاد کرد و این امری ممکن است و غیر ممکن نیست.
- امروز پایان مبارزه و لجبازی با عرصه اقتصاد است که باید درباره آن تصمیم گرفته شود. اگر کشوری بودیم که امکانات و بازار لازمش را نداشتیم، بحثی دیگر بود اما میلیونها نفر تحصیلکرده در این کشور وجود دارند که ارادهمند برای اصلاح اوضاع اقتصادی و اجتماعی هستند. ضمن اینکه آنها کنار نکشیدند و تلاش میکنند تا کاری انجام دهند. پس باید برای گرفتاریها در هر سطحی که وجود دارند، تدبیری اندیشیده شود. در این بین عواملی مانند خوشبینی و بدبینی، امید و ناامیدی وجود دارند. نمیتوان الکی به مردم گفت امید داشته باشند یا این که شاد باشند یا نمیتوان از فردی که غم دارد خواست که بخندد، بلکه باید شرایط خشنود شدن برایش فراهم شود. جامعه حاضر است هزینه این شرایط را بپردازد ولی باید به آن گفته شود که چه کار کند. بنابراین، به نظر من این عاملی دستوری نیست و باید شرایطش فراهم شود.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: آرمکی اصولگرایان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۳۸۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293